لیست کتاب های کلام و عقائد

در روزگار قدیم، مشکل اساسی جویندگان حقیقت، کمبود کتاب و رساله بود، برخلاف روزگار کنونی که فراوانی بیش از حد کتاب و مقاله مانع دست یابی آن ها به دانش معنوی حقیقی شده است. افزون بر وفور دست و پاگیر کتاب و مقاله، تعارض بین نظریه ها و تضاد بین جهان بینی ها نیز مانع دیگری بر سر راه جویندگان حقیقت است. حاصل این آشفتگی ها و هرج و مرج های فرهنگی، سر در گمی نسل امروزی است. راه حل منطقی این معما این است که عقل سلیم را ملاک قرار دهیم. از این رو به نمونه هایی نیاز است که برای تشخیص حق از باطل الگو قرار گیرد. به این منظور مجموعۀ حاضر، که مشتمل بر گفتارهای معنوی است، در چند مجلد (که هریک به گفتارهای یکی از بزرگان راه حقیقت اختصاص دارد) به چاپ رسیده است. مجلد اول این مجموعه (کتاب حاضر) به حضرت عیسی (ع) و گفتارهای معنوی آن بزرگوار اختصاص دارد. عیسی مسیح، پیامبری با ماموریت عام و حامل وحی بود. کامل به دنیا آمد و ماموریت نجات بشریت را داشت. بخش بزرگ تعلیمات مسیح از بین رفته است و تنها برخی از گفتارهای ایشان به ما رسیده است. عیسی مسیح معجزات بسیار داشت؛ او طبیب روح بود و جسم را نیز شفا می داد.

معرفی کتاب: این کتاب روایتی نو و امروزی از قصه ای کهن و قدیمی دارد، داستانی فاخر و شاهکار که فردوسی نامدار آن را خلق کرد و شایسته است که کودک و نوجوان امروز هم از آن بهره ببرد. بیژن و منیژه شخصیت هایی از شاهنامه اند که حسن زاده ماجرایشان را به شکلی مناسب تر برای نسل نو در برف و آفتاب به تصویر کشیده است.

گزیده ای ازکتاب: منیژه به خود آمد. محکم بر تخت نشست و دست هایش را بر دستگاه تخت چسباند تا لرزششان را پنهان کند. به بیژن خوش آمد گفت، اما نگفت از دیدارش چه غوغایی در دلش برپاست. روی از او گرداند، اما نگفت احساس می کند روی ماهش را پیش از این دیده و انگار سال هاست او را می شناسد. احوال بیژن را پرسید و بیژن که حالش زیر و زبر شده بود، واژه ها را گم کرد و زبانش نچرخید. از حال بیرون جهید و به گذشته چنگ زد. «من… من… برای شکار گرازهای وحشی آمده بودم و من… من… یک تنه صدتایشان را سر بریدم و شاخ از سر جدا کردم. می خواهید نشانتان بدهم؟»

منیژه با لبخندی نرم گفت: «دیدن شاخ گراز چه قیمتی دارد؟ از هنرهای دیگرتان بگویید.»

«هنر؟ کدام پهلوان را می شناسید که یک تنه، صد گراز شکار کند؟»

«آه… پس اهل جنگ و کشتارید…»

«نه… جنگ یک روی سکه ی من است. می جنگم برای زندگی، جنگجویی دلیرم، اما جنگ طلب نیستم. سینه ام را اگر بشکافید، قلبی خواهید یافت نرم تر از حریر و نازک تر از بال پروانه ها.»

کتاب «عشق و نفرت: ازدواج طوفانی لئو و سونیا تالستوی» نوشته‌ی «ویلیام ال. شایرر» و ترجمه‌ی «گیتی خوشدل» است. کتاب حاضر در سه بخش حکایت عاشقانه و پرفرازونشیب نویسنده‌ی فقید روسی، «لئو تالستوی» با همسرش «سونیا» را روایت می‌کند. در بخش اول اتفاقات و رویدادهای بین سال‌های ۱۸۲۸-۱۸۷۹، در بخش دوم سال‌های      ۱۸۷۹ تا ۱۹۱۰ و بخش سوم آخرین سال زندگی مشترک آن‌ها، ۱۹۱۰ آورده شده است. تولستوی در سال ۱۸۶۲ با دختری هجده ساله ازدواج کرده است که در نگارش شاهکارهای او نظیر جنگ‌وصلح و آناکارنیا حامی او بوده است. اما زندگی آن‌ها همواره در خوشی نبوده‌ است. گذشته‌ی تولستوی و معروف‌‌شدنش، همین‌طور درگیری‌ّهای او در حوزه‌ی فلسفه و... زندگی و رابطه‌ی آن‌ها را با چالش‌های جدی و حتی تلخی روبه‌رو کرد. از تولستوی و همسرش دفترچه‌هایی حاوی یادداشت‌های خصوصی‌شان به‌جای مانده، که مبنای تدوین این کتاب قرار گرفته است. تولستوی در نامه‌ای که به «چرتکوف» می‌نویسد از نگرانی انتشار دست‌نوشته‌های خود این‌طور می‌گوید: «این خاطرات بیش از حد ناخوشایند است. دردناک است که آن‌ها را اشخاصی جز خودت خوانده باشند. حتی کسی که آن‌ها را رونویسی می‌کند، چون هرچه در آن‌ها نوشته شده تحت تاثیر همان لحظه بوده است و اغلب بسیار بی‌رحمانه و غیرمنصفانه‌اند. وانگهی چون بیش‌تر درباره‌ی روابط نزدیک بوده‌اند، وقاحت دارد که آن‌ها را نوشته‌ام و از آن بدتر اینکه اجازه‌ داده‌ای جز خودت کسی آن را بخواند... حتی فکر اینکه دشمنان ممکن است از کلمات و عبارات این خاطرات ضد کسانی که از آن‌ها نام برده شده استفاده کنند خوفناک است.»

صحیح
شماره اشتباه
دسته بندی