مروری بر کتاب
این کتاب مجموعه شانزده مقاله و گفتوگو را در بر دارد که طی چهارده سال (1373ـ1386) در مجلات مختلف از جمله بینات، فصلنامه حوزه و دانشگاه، و ترجمان وحی درباب ترجمه قرآن و وجوه مختلف ادبی آن نوشتهام. ترجمه قرآن و بویژه دقت در ظرایف ساختارهای مختلف نحوی قرآن و مقایسه آنها با الگوهای زبان فارسی از جمله مهمترین دغدغههای من طی سالهای تحصیل در حوزه علمیه قم و پس از آن بوده است. هر چند این دغدغهها اکنون دیگر شدت و شور گذشته را از دست دادهاند، انتشار مجموعه مقالات مرتبط با این حوزه را برای علاقهمندان امر ترجمه قرآن بیفایده نمیدانم.
تقریبا اغلب مقالات و صفحات این کتاب به موضوع ساختارهای نحوی قرآن میپردازد. این امر صد البته تمام کار نیست. ترجمه متون دینی، متون ادبی و شاهکاری ادبی ـ دینی چون قرآن جوانب مختلف و توبرتویی دارد که در متن کتاب به آنها نپرداختهام. میکوشم در اینجا بهاختصار به یکی از این وجوه اشاره کنم که در صفحات کتاب کمتر به آن تصریح کردهام.
بیشک قرآن اثری ادبی است. متن قرآن صرفا حامل مشتی پیامهای دینی، فقهی، کلامی و مانند آن نیست. بیان قرآن را به هیچ روی نمیتوان چونان متون حقوقی، فلسفی، تاریخی و جز آن دانست. اندرزهای اخلاقی، داستانهای تاریخی، احکام فقهی و قوانین حقوقی ـ اجتماعی، توصیف جهان آخرت و حوادث پس از مرگ، دعوت به توحید و جدال با مخالفان پیامبر همه و همه در قرآن کریم به زیباترین شکل و برترین صورت ادبی بیان شدهاند. این پوسته ادب و هنر چنان بر قامت معانی قرآن کشانده شده است که جداسازی آنها از یکدیگر و برگردان صرف مفاهیم و معانی آیات قرآن ناممکن است.
معنای این سخن آن است که وقتی تنها به معانی آیات توجه میکنیم و میکوشیم تمام ظرافتهای لغوی، صرفی، و نحوی قرآن را منتقل کنیم، آن را به جملاتی بیروح، خنثی و خالی از عنصر زیبایی و ادب تبدیل کردهایم. تصور کنید که شعر حافظ را به نثری مشروح و ساده و همه کس فهم درآوریم؛ دیگر چیزی از شعر حافظ باقی نمیماند جز همان چند واژه مترادفی که در ترجمه ابیاتش گفتهایم.
کسانی که دائما میکوشند بدون توجه به بیان ادبی قرآن و جوانب زیباییشناختی آن، از لابهلای آیاتش پیامهای جدید استخراج کنند، این کتاب را چون معدنی از طلا یا سنگهای قیمتی تصور کردهاند که باید با غور در اعماق آن هرچه بیشتر درّ تازه یافت. اما حتی اگر تشبیه قرآن به معدن پر از گوهر صحیح باشد، باید به خاطر داشت که نحوه چینش این گوهرها یا سنگهای قیمتی در معدن قرآن خود به ارزش آنها بسی افزوده است. خارج کردن گوهرها یا آیات قرآن از موضع طبیعیشان، بخش مهمی از بار معنایی آن را میستاند.
از این مقدمه، بیشتر از هر چیز میخواهم نتیجه بگیرم ترجمه متون ادبی ــ از جمله قرآن ــ در تمام سطوح آن اساسا امری ناممکن است. اما عدم توجه به دقایق و ظرافتهای ادبی متن مبدأ، ترجمه آن در زبان مقصد را بسیار از آنچه باید و شاید دورتر میکند. از این رو، بسیاری از ترجمههای فارسی یا انگلیسی که در کتاب حاضر آنها را گاه به دقت و امانتداری ستودهام، از منظر ادبی حتی در سطح متوسط نیز قرار نمیگیرند.